ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
کِهکِشَندneap tideواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
رأی نامخوانroll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
ناپایالغتنامه دهخداناپایا. (نف مرکب ) که نپاید. که پاینده نیست . گذرا. فانی . غیرثابت . که گذران است و دائمی نیست . مقابل پایا به معنی ابدی و ثابت و باقی .
ناپایدارلغتنامه دهخداناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست : اگر شهریاری و گر پیشکارتو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار. فردوسی .به
ناپایندهلغتنامه دهخداناپاینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) فانی . عارضی . (ناظم الاطباء). گذران . فناپذیر. ناپایدار. که پاینده و پایدار نیست . بی دوام .زوال پذیر. ناپایا. نامستدام . غیرمستمر. مقابل پاینده به معنی دائم و جاودان و مخّلد. || نااستوار. سست . غیرمحکم
ناپایالغتنامه دهخداناپایا. (نف مرکب ) که نپاید. که پاینده نیست . گذرا. فانی . غیرثابت . که گذران است و دائمی نیست . مقابل پایا به معنی ابدی و ثابت و باقی .
ناپایدارلغتنامه دهخداناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست : اگر شهریاری و گر پیشکارتو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار. فردوسی .به
ناپایندهلغتنامه دهخداناپاینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) فانی . عارضی . (ناظم الاطباء). گذران . فناپذیر. ناپایدار. که پاینده و پایدار نیست . بی دوام .زوال پذیر. ناپایا. نامستدام . غیرمستمر. مقابل پاینده به معنی دائم و جاودان و مخّلد. || نااستوار. سست . غیرمحکم