بدکار؛ فاسق.
اثيم , منفلة
impious
سلس
ناپرهيزکار
ناپرهیزکار؛ بیعفت.
ناپرهیزکار؛ بیتقوی؛ فاسق.
بی اختیاری، ناپرهیزکار، ناخوددار
غیرمتقی، فاسق، ناپارسا، ناپرهیزکار، ناخداترس ≠ پرهیزگار