ناگذارهلغتنامه دهخداناگذاره . [ گ ُ رَ / رِ ] (ص مرکب ) غیرنافذ. (ناظم الاطباء). || بن بست . بدون منفذ. که گذرگاه و منفذی ندارد.- سوراخ ناگذاره ؛ سوراخی که بن آن بسته باشد و به سوی خارج راهی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). که بادرو و در
ناگذارهفرهنگ فارسی عمیدآنچه منفذ و گذرگاه به سوی خارج نداشته باشد؛ بنبست.⟨ کوچهٴ ناگذاره: [قدیمی] کوچۀ بنبست.
زنجیر مارکوف نادورهایaperiodic Markov chainواژههای مصوب فرهنگستانهر زنجیر مارکوف که دورۀ هر حالت آن برابر با 1 است
میرایی نادورهایaperiodic dampingواژههای مصوب فرهنگستانبیشمیرایی هر سامانۀ نوسانکننده که در آن، سامانه بیآنکه حول نقطۀ تعادل خود به نوسان در آید، ساکن میشود
مشکاةلغتنامه دهخدامشکاة. [ م ِ] (ع اِ) سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر سوراخ غیرنافذ. و در سوره ٔنور: مثل نوره ... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاة لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیله ٔ مشتعل است . (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). رو