نباشلغتنامه دهخدانباش . [ ن َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه ازنبش است . رجوع به نبش شود. || کفن دزد. کفن کش . (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) (آنندراج ). کفن آهنج . (دهار) (ناظم الاطباء). کفن دزد. شکاونه [ گورشکاونه ] . (ناظم الاطباء). کفن آهن . (منتهی الارب ). آنکه نبش قبرها کند. شکّاف . قلاع
نباجلغتنامه دهخدانباج . [ ن َ ] (ع اِ) پشته ها. (آنندراج ). آکام عالیه . (اقرب الموارد) (المنجد). ج ِ نبجة. (از منتهی الارب ). رجوع به نبجة شود. || نُبُج . جوال های سیاه . (از معجم متن اللغة). رجوع به نبج شود.
نباجلغتنامه دهخدانباج . [ ن َب ْ با ] (ع ص ) سخت آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدیدالصوت . (معجم متن اللغة). شدیدالصوت که احمقانه سخن گوید. (از اقرب الموارد): رجل نباج و نباح ؛ شدیدالصوت جافی الکلام . (اقرب الموارد). || کلب نباج ؛ سگ سخت آواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (
نباجلغتنامه دهخدانباج . [ ن ِ ] (اِخ ) موضعی است در طریق بصره به مکه . (از معجم البلدان ). و آن قریه ای است از بادیه ٔ بصره در نیمه راه بصره به مکه . (از الانساب سمعانی ).
نباجلغتنامه دهخدانباج . [ ن ُ ] (ع اِ) آواز سگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ): نباج الکلب ؛ نباحه . (اقرب الموارد) (المنجد). نبیج . نباح . (از معجم متن اللغة). || آواز تیز و ضرطه . (ناظم الاطباء). تیز. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ضراط. (المنجد) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || آ
نباشةلغتنامه دهخدانباشة. [ ن ِ ش َ ] (ع اِمص ) حرفه ٔ نباش قبرها.(از اقرب الموارد) (از المنجد). عمل نباش . نباشی .
نباشیلغتنامه دهخدانباشی . [ ن َب ْ با ] (حامص )کفن آهنجی . (ناظم الاطباء). نبش قبر کردن . شکافتن قبرو دزدیدن کفن . عمل نباش . رجوع به نبش و نباش شود.
نباشةلغتنامه دهخدانباشة. [ ن ِ ش َ ] (ع اِمص ) حرفه ٔ نباش قبرها.(از اقرب الموارد) (از المنجد). عمل نباش . نباشی .
نباشیلغتنامه دهخدانباشی . [ ن َب ْ با ] (حامص )کفن آهنجی . (ناظم الاطباء). نبش قبر کردن . شکافتن قبرو دزدیدن کفن . عمل نباش . رجوع به نبش و نباش شود.
خرنباشلغتنامه دهخداخرنباش . [ خ َ / خ ُ رَم ْ ] (ع اِ) گیاهی دارویی که مرو نیز گویند. (از ناظم الاطباء). نوعی از رستنی باشد که بفارسی مروخوش گویند و بعربی ریحان الشیوخ خوانند، محلل و مسکن ریاح باشد و سده ٔ بلعمی بگشاید. (برهان قاطع). مرماخور و آن گیاهی باشد چون