نتایجلغتنامه دهخدانتایج . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ نتیجه . (از فرهنگ نظام ). رجوع به نتیجه شود. || سرانجام ها. ماحصل ها. (ناظم الاطباء). عواقب : از نتایج عاقبت آن [ محنت ] غافل بودی . (کلیله و دمنه ).باش تا صبح دولتت بدمدکاین هنوز از نتایج سحر است . <p class="
نتائجلغتنامه دهخدانتائج . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نتیجه . رجوع به نتیجه شود. || هم سن . هم سال . گویند: غنم فلان نتائج ؛ فی سن واحدة (اقرب الموارد)؛ گوسپندان او هم سِنّند. (ناظم الاطباء).
نتاجلغتنامه دهخدانتاج . [ ن ِ ] (ع اِ) زه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نسل . نژاد. (ناظم الاطباء). زاده . زاد. || بچه ٔ بهیمه . (فرهنگ نظام ). || هنگام زاییدن . (ناظم الاطباء). || (مص )زاییدن . زه آوردن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زاییدن غنم . (از معجم متن اللغة). زاییدن بهایم . (فر
نتاشلغتنامه دهخدانتاش . [ ن ِ ] (ص ) خوش و خرم . (فرهنگ نظام ) (جهانگیری ). در سنسکریت «نیتاش » بمعنی کسی که آرزویش برآورده شده است ، و معنی فارسی مجاز آن . (فرهنگ نظام ).
نتاشلغتنامه دهخدانتاش . [ ن ُت ْ تا ] (ع ص ، اِ) مردمان عیار. (ناظم الاطباء). عیاران . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || مردمان فرومایه و سفله . (ناظم الاطباء). فرومایگان . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). مفرد آن ناتش است . (از اقرب ال
نتاجفرهنگ فارسی عمید۱. نسل و نژاد.۲. آنچه از گله و رمه زاییده شود؛ بچهای که از چهارپایان به وجود آید.
ارزشیابی پسینex-post evaluationواژههای مصوب فرهنگستانارزشیابی یا تعیین نتایج یک عمل پس از وقوع یا اجرای آن
ارزشیابی پیشینex-ante evaluationواژههای مصوب فرهنگستانارزشیابی یا تعیین نتایج یک عمل پیش از وقوع یا اجرای آن