لغتنامه دهخدا
ندر. [ ن َ ] (ع مص ) بیرون جستن . (تاج المصادر بیهقی ). || ناگاه بیرون آمدن . (دهار). || افتادن چیزی از درون چیزی و آشکار شدن آن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). ندور. (المنجد). || زایل شدن چیزی از موضع خود. || خارج شدن کسی از بین قوم خود. || برآمدن خوص درخت یا سبز شدن درخت .