نستوهلغتنامه دهخدانستوه . [ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از نجبای ایران در زمان خسروپرویز. (از فرهنگ ولف ) : یکی بنده بد شاه را شادکام خردمند و بیدار و نستوه نام . فردوسی .چو بندوی خراد لشکرفروزچو نستوه لشکرکش نیوسوز.<p class="autho
نستوهلغتنامه دهخدانستوه . [ ن َ ] (ص ) لغةً، خستگی ناپذیر. ناافتاده . ضد ستوه و بستوه . و اسم معنی (حاصل مصدر) آن نستوهی است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عاجزنشونده . (فرهنگ نظام ). آنکه به ستوه نیاید. که درمانده و عاجز نشود. مقاوم . (یادداشت مؤلف ). آنکه در کارها ستوه نگردد یعنی ملول و عا
نستوهفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که از کاروکوشش به ستوه نیاید؛ خستگیناپذیر.۲. [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود: ◻︎ ایا خورشید سالاران گیتی / سوار رزم ساز و گرد نستوه (رودکی: ۵۲۹).
نستوهدیکشنری فارسی به انگلیسیdie-hard, diehard, indefatigable, inexhaustible, tenacious, tireless, uncompromising, unflagging, untiring
نستوهیلغتنامه دهخدانستوهی . [ ن َ ] (حامص ) ستیزندگی . جنگجویی . پایداری . رجوع به نستوه شود : سپاهی با شگفتی ها و دستانهای گوناگون ز نستوهی فزون از حد ز انبوهی فزون از مر.امیرمعزی .
نشاطگاهلغتنامه دهخدانشاطگاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نشاطخانه .عشرت کده . عشرتگاه . بزم . بزم عیش و نوش : با ذره نشین چو نور خورشیدتو کی و نشاطگاه جمشید. نظامی .آمدم زآن نشاطگاه برون بود یک یک س
نستوهیلغتنامه دهخدانستوهی . [ ن َ ] (حامص ) ستیزندگی . جنگجویی . پایداری . رجوع به نستوه شود : سپاهی با شگفتی ها و دستانهای گوناگون ز نستوهی فزون از حد ز انبوهی فزون از مر.امیرمعزی .
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) نستوه . نام پهلوان ایرانی پسر نستوه در زمان پادشاهی فریدون . (فهرست ولف ) : برون آمد از کاخ شاپور گُردفرستاده ٔسلم را پیش برد.فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 98</span
پرتوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. خستگیناپذیر، نستوه ≠ ناتوان
زبان چربفرهنگ فارسی عمیدکسی که زبان چرب و نرم دارد؛ آنکه سخنان شیرین و فریبنده بگوید: ◻︎ جوان زبانچرب و شیرینسخن / نه از پیر نستوه گشتهکهن (فردوسی۴: ۲۵۸۷).
نستوهیلغتنامه دهخدانستوهی . [ ن َ ] (حامص ) ستیزندگی . جنگجویی . پایداری . رجوع به نستوه شود : سپاهی با شگفتی ها و دستانهای گوناگون ز نستوهی فزون از حد ز انبوهی فزون از مر.امیرمعزی .