شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) نستوه . نام پهلوان ایرانی پسر نستوه در زمان پادشاهی فریدون . (فهرست ولف ) : برون آمد از کاخ شاپور گُردفرستاده ٔسلم را پیش برد.فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 98</span
پرتوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. خستگیناپذیر، نستوه ≠ ناتوان
زبان چربفرهنگ فارسی عمیدکسی که زبان چرب و نرم دارد؛ آنکه سخنان شیرین و فریبنده بگوید: ◻︎ جوان زبانچرب و شیرینسخن / نه از پیر نستوه گشتهکهن (فردوسی۴: ۲۵۸۷).