نضارت

nazārat

معنی

۱. تر‌وتازه و شاداب شدن.
۲. شادابی و خرمی گیاه یا درخت.

مترادف

تازگی، خرمی، شادابی، طراوت، نضرت

جست‌وجوی دقیق

نضارت

لغت‌نامه دهخدا

نضارت . [ ن َ رَ ] (ع اِمص ) تازگی . آبداری . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). نضرت . شکفتگی . تازگی . سبزی . (یادداشت مؤلف ). شکفتگی روی . شکفتگی درخت . سرسبزی . نضرت . نضرة. رجوع به نضارة شود : و ریاض از غایت طراوت و نضارت تازه و خندان شد. (جهانگشای ج

نضارت

فرهنگ فارسی عمید

۱. تر‌وتازه و شاداب شدن.۲. شادابی و خرمی گیاه یا درخت.

نضارت

فرهنگ فارسی معین

(نَ رَ) [ ع . نضارة ] (اِمص .) تازگی ، آبداری .

نضارت

فرهنگ مترادف و متضاد

تازگی، خرمی، شادابی، طراوت، نضرت

جست‌وجوی هم‌آوا

نضارت بخش

لغت‌نامه دهخدا

نضارت بخش . [ ن َ رَ ب َ ] (نف مرکب ) طراوت بخش . تازگی بخش . که شکفتگی و تازگی و سرسبزی دهد : مواهبش بسان مواهب سحاب نضارت بخش بساتین . (حبیب السیر ج 3 ص 2). نسیم لطف دلفروزش نضارت بخ