نظارتلغتنامه دهخدانظارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی . (غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری . || (اِمص ) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی . || سرکاری چیزی . مباشرت . || حراست . || شغل ناظر و میر سامانی . (ناظم الاطباء)
نجارتلغتنامه دهخدانجارت . [ ن ِ رَ ] (ع اِمص ) درودگری . نجاری . (یادداشت مؤلف ). نجارة. رجوع به نجارة شود.
نزارتلغتنامه دهخدانزارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نزر. اندک شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نزارة و نزر شود. || (اِمص ) کمی . اندکی . قلت . (یادداشت مؤلف ).
نظارت کردنلغتنامه دهخدانظارت کردن . [ ن َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگریستن . دقت و تأمل کردن در چیزی . پائیدن و مراقبت کردن . رجوع به نظارت شود. || سرکار و مباشر شدن . ناظری کردن .
نظارت پیشهلغتنامه دهخدانظارت پیشه . [ ن َ رَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگهبان و خواجه سرا. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
انجمن نظارتلغتنامه دهخداانجمن نظارت . [اَ ج ُ م َ ن ِ ن َ / ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یا انجمن نظار شورایی است که در انتخابات مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انجمن شهرداری بدعوت فرماندار یا بخشدار هر محل برای نظارت در انتخابات تشکیل میشود.
ردهبندی نظارتیsupervised classificationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای خوشهبندی دادهها که در آن میزان درستی خوشهبندی ازطریق انطباق با یک منبع دانش خارجی ارزیابی میشود
نظارت کردنلغتنامه دهخدانظارت کردن . [ ن َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگریستن . دقت و تأمل کردن در چیزی . پائیدن و مراقبت کردن . رجوع به نظارت شود. || سرکار و مباشر شدن . ناظری کردن .
نظارت پیشهلغتنامه دهخدانظارت پیشه . [ ن َ رَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگهبان و خواجه سرا. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
انجمن نظارتلغتنامه دهخداانجمن نظارت . [اَ ج ُ م َ ن ِ ن َ / ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یا انجمن نظار شورایی است که در انتخابات مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انجمن شهرداری بدعوت فرماندار یا بخشدار هر محل برای نظارت در انتخابات تشکیل میشود.
روانکاوی با نظارتcontrol analysis, supervised analysis,supervisory analysisواژههای مصوب فرهنگستاندرمان روانکاوانهای که کارآموز با نظارت و راهنمایی روانکاو مجرب انجام میدهد
سامانۀ فرماندهی و نظارتcommand and control systemواژههای مصوب فرهنگستانتأسیسات و تجهیزات و ارتباطات و روشها و کارکنانی که برای طرحریزی و هدایت و واپایش عملیات محولشده برای فرماندهِ عملیات ضروریاند اختـ . سافون C2system
جنگ فرماندهی و نظارتcommand and control warfareواژههای مصوب فرهنگستاناستفادۀ یکپارچه از امنیت عملیات و فریب نظامی و عملیات روانی و جنگ الکترونیکی و انهدام فیزیکی با پشتیبانی اطلاعات که هدف آن جلوگیری از دسترسی دشمن به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام توانمندیهای فرماندهی و نظارت دشمن و نیز حفاظت از توانمندیهای فرماندهی و نظارت خودی در برابر چنین اقداماتی اختـ . جنگ
حفاظت فرماندهی و نظارتcommand and control protectionواژههای مصوب فرهنگستانشاخۀ پدافندی جنگ فرماندهی و نظارت با هدف کاهش کارایی و انهدام توانمندیهای فرماندهی و نظارت دشمن بر نیروهای خودی اختـ . حفاظت فون C2protection