نظامیلغتنامه دهخدانظامی . [ ن َظْ ظا ] (ص نسبی ) منسوب است به نظام . عنوان طایفه ای از معتزله که اصحاب ابراهیم نظام معتزلی اند. رجوع به نظام شود.
نظامیلغتنامه دهخدانظامی . [ ن ِ ] (اِخ ) حسن نیشابوری ملقب به تاج الدین . مؤلف کتاب تاج المآثر است . (از لباب الالباب چ نفیسی ص 665) (تاریخ مغول ، اقبال ، ص 546).
نظامیلغتنامه دهخدانظامی . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرخه بخش مرکزی شهرستان سمنان در 24 هزارگزی جنوب غربی سمنان و 4 هزارگزی جنوب راه سمنان به تهران ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 150
نظامیلغتنامه دهخدانظامی . [ ن ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) محمدبن شیخ محمد کریم اﷲدبائی بلند شهری ، ملقب به نظام الدین و متخلص به نظامی ، از پارسی گویان هند و از منجمان قرن سیزدهم است ، در هفتادسالگی به سال 1288 هَ . ق . درگذشت ، در زبان فارسی و اردو دیوان شعر دارد و
نظامیلغتنامه دهخدانظامی . [ ن ِ ] (ص نسبی ) سپاهی . قشونی . لشکری . جنگی . مقابل چریک . (یادداشت مؤلف ).- حکومت نظامی . رجوع به حکومت شود. || قسمی آجر است و آن بزرگترین قطع آجر است و پس از او به ترتیب آجر خطائی است و از آن کوچکتر آجر عادی و معمولی سپس نیمه آجر
نظاميدیکشنری عربی به فارسیادم با انضباط وسخت گير , سخت گيري وانضباط خشک , منجنيق سنگ انداز , منظم , باقاعده
حسن نظامیلغتنامه دهخداحسن نظامی . [ ح َ س َ ن ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمد. صاحب تاج المآثر در تاریخ . رجوع به نظامی و تاج الدین در همین لغت نامه شود.
چم نظامیلغتنامه دهخداچم نظامی . [ چ َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان که در15 هزارگزی شمال باختری بهبهان و 11 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان به اهواز واقع است . دشت و گرمسیر است و <span class="hl" dir="
حکومت نظامیلغتنامه دهخداحکومت نظامی . [ ح ُ م َ ت ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معلق ماندن قوانین مدنی موقتاً و نائب مناب شدن قوانین لشکری آنرا برای مصلحتی عام . رجوع به نظامی شود.
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن ِ می ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . در 3هزارگزی مشرق کدکن ، در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 155نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و بنشن
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن َظْ ظا می ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از معتزله که پیروان ابراهیم نظام اند. رجوع به نظام ابراهیم شود.
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن ِ می ی َ / ی ِ ] (اِخ ) نام مدارسی است که به امر خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و مقتدر دولت سلجوقیان ، در قرن پنجم هجری قمری ، در ولایات مهم قلمرو سلجوقی تأسیس شد، و ظاهراً نظامیه ها نخستین مدارسی بوده است که برای طلاب و دانشجوی
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن ِ می ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران - اهواز ضمیمه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهواز است ، این ایستگاه در 20هزارگزی شمال اهواز واقع است و ساکنین آن کارمندان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir
نظاميدیکشنری عربی به فارسیادم با انضباط وسخت گير , سخت گيري وانضباط خشک , منجنيق سنگ انداز , منظم , باقاعده
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن ِ می ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . در 3هزارگزی مشرق کدکن ، در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 155نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و بنشن
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن َظْ ظا می ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از معتزله که پیروان ابراهیم نظام اند. رجوع به نظام ابراهیم شود.
نظامی عروضیلغتنامه دهخدانظامی عروضی . [ ن ِ ی ِ ع َ ] (اِخ ) احمدبن عمربن علی سمرقندی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نظام الدین یا نجم الدین و معروف به نظامی عروضی ، از نویسندگان و شاعران قرن ششم هجری قمری است ، وی در اواخر قرن پنجم در سمرقند ولادت یافت . پس از تحصیلات مقدماتی در سالهای <span class="h
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن ِ می ی َ / ی ِ ] (اِخ ) نام مدارسی است که به امر خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و مقتدر دولت سلجوقیان ، در قرن پنجم هجری قمری ، در ولایات مهم قلمرو سلجوقی تأسیس شد، و ظاهراً نظامیه ها نخستین مدارسی بوده است که برای طلاب و دانشجوی
نظامیهلغتنامه دهخدانظامیه . [ ن ِ می ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران - اهواز ضمیمه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهواز است ، این ایستگاه در 20هزارگزی شمال اهواز واقع است و ساکنین آن کارمندان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir
حسن نظامیلغتنامه دهخداحسن نظامی . [ ح َ س َ ن ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمد. صاحب تاج المآثر در تاریخ . رجوع به نظامی و تاج الدین در همین لغت نامه شود.
چم نظامیلغتنامه دهخداچم نظامی . [ چ َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان که در15 هزارگزی شمال باختری بهبهان و 11 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان به اهواز واقع است . دشت و گرمسیر است و <span class="hl" dir="
حکومت نظامیلغتنامه دهخداحکومت نظامی . [ ح ُ م َ ت ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معلق ماندن قوانین مدنی موقتاً و نائب مناب شدن قوانین لشکری آنرا برای مصلحتی عام . رجوع به نظامی شود.
محمد نظامیلغتنامه دهخدامحمد نظامی . [ م ُ ح َم ْ م َدِ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به فصیح الدین محمد نظامی شود.