نکرتلغتنامه دهخدانکرت . [ ن َ ک ِ رَ] (ع اِمص ) نکرة. مقابل معرفت . ناشناختن : چون معرفت وی را حبس و حجاب باشد آن معرفت نکرت بودو آن نعمت نقمت و آن عطا غطا. (کشف المحجوب ص 221).
نقراتلغتنامه دهخدانقرات . [ ن َ ق َ ] (ع اِ) فقرات سرود که آن رامی سرایند، هندیان آن را تک گویند و بعضی کری نامند.(غیاث اللغات ) (آنندراج ). نغمات مرکبند از نقرات و ایقاعات . (از رسائل اخوان الصفا). ج ِ نقرة. رجوع به نقرة شود : و بر یک سطح دیگر انواع نغمات واصناف اصوات
منقوشلغتنامه دهخدامنقوش . [ م َ ] (ع ص ) نگاشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نگاشته و نقش و نگار کرده شده و نقاشی شده و دارای تصاویر و رنگهای گوناگون . (ناظم الاطباء). نگارین . نگارکرده . نگارشده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : چون چادر مصقول گشته صحراچون حله ٔ منقوش
کعبةلغتنامه دهخداکعبة. [ ک َ ب َ ] (اِخ ) اسم بیت اﷲ. در اصل به معنی مرتفع است چون بنای کعبه از زمین مرتفع و بلند است لهذا کعبه نام کردند یا مرتفع است از روی مراتب . (غیاث ). قبله . (نصاب ). بنیة. ذات الورع . حمساء. خانه ٔ خدای . بیت اﷲ. بیت الحرام . بیت عتیق . بیت العتیق . (یادداشت مؤلف ).