نوراستنیفرهنگ فارسی عمیدنوعی بیماری عصبی که با خستگی زیاد، احساس درماندگی و کم شدن تحرک همراه است؛ ضعف اعصاب.
ناراستنیلغتنامه دهخداناراستنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) نیاراستنی . که ازدر آراستن نیست .که آراستن را نشاید. که به آراستن احتیاجی ندارد. مقابل آراستنی .
ضعففرهنگ فارسی عمیدسست شدن؛ ناتوان شدن؛ سستی؛ ناتوانی.⟨ ضعف اعصاب: وضع غیر عادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بیحالی و تحریکپذیری میشود؛ بیماری عصبی؛ نوراستنی.⟨ ضعف تٲلیف: (ادبی) پسوپیش بودن و تلفیق کلمات برخلاف دستور زبان.
نوروزفرهنگ فارسی معین(نِ رُ) [ فر. ] (اِ.) بیماری عصبی و اختلال روحی بدون وجود ضایعة عصبی مشهود در ساختمان رشته های عصبی و مراکز اعصاب . این بیماری به صور مختلف از قبیل حملة غش (هیستری ) و ضعف شدید اعصاب (نوراستنی ) و غیره مشاهده می شود، اختلال عصبی ، بیماری عصبی .