نوزندهلغتنامه دهخدانوزنده . [ ن َ / نُو زَ دَ / دِ ] (ص ) مؤثر.اثرکننده . (انجمن آرا). تصحیفی است از نوژنده که آن هم از برساخته های دساتیر است . رجوع به نوژنده شود.
نازندهلغتنامه دهخدانازنده . [ زَ دَ / دِ ] (نف ) فخور. (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (دهار). فاخر. (منتهی الارب ). مفتخر. مباهی . بالنده . که می نازد.- سرو نازنده ؛ بالان . سرافراز. بالنده . راست قامت : <br