نوغانلغتنامه دهخدانوغان . [ ن َ / نُو ] (اِ) بزر. تخم نوغان . (یادداشت مؤلف ). || پیله . (یادداشت مؤلف ). || قسمی پیشتاب . (یادداشت مؤلف ).قسمی اسلحه ٔ کمری . رجوع به پیشتاب و پیستوله شود.
نوغان بالالغتنامه دهخدانوغان بالا. [ ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در 29 هزارگزی شمال غربی داران بر سر راه ازنا به اصفهان در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 154 تن سکنه دارد. آبش از رودخ
نوغان پایینلغتنامه دهخدانوغان پایین . [ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در جلگه ٔ سردسیری واقع شده و 312 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات و سیب زمینی ، شغل مردمش زراعت و گله داری و جاجیم بافی و قالی بافی است .
نوغان بالالغتنامه دهخدانوغان بالا. [ ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در 29 هزارگزی شمال غربی داران بر سر راه ازنا به اصفهان در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 154 تن سکنه دارد. آبش از رودخ
نوغان پایینلغتنامه دهخدانوغان پایین . [ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در جلگه ٔ سردسیری واقع شده و 312 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات و سیب زمینی ، شغل مردمش زراعت و گله داری و جاجیم بافی و قالی بافی است .
سنابادلغتنامه دهخداسناباد. [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است در طوس قبر حضرت رضا (ع ) در این محله است و تقریباً یک میلی طوس واقعشده . (از معجم البلدان ). دهکده ٔ کوچکی بوده که قبل از آباد شدن مشهد از قرای طوس بشمار میرفته ، ولی اکنون مانند نوغان دهکده ٔ مزبور جزو قریه ٔ مشهد درآمده و قنات آن در کوی سر
فرحلغتنامه دهخدافرح . [ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن فرح ارموی ، مکنی به ابی الروح . از مردم ارومیه و فقیهی فاضل و صالح بود. در نوغان طوس نزد شیخ محمدبن ابی العباس فقه آموخت . من [ یعنی سمعانی ] او را در آنجا دیدم و با من از ابی سعد ناصربن سهل بغدادی و محمدبن ابی سعدبن حفص نوغانی تفسیر ثعال
نوغان بالالغتنامه دهخدانوغان بالا. [ ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در 29 هزارگزی شمال غربی داران بر سر راه ازنا به اصفهان در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 154 تن سکنه دارد. آبش از رودخ
نوغان پایینلغتنامه دهخدانوغان پایین . [ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در جلگه ٔ سردسیری واقع شده و 312 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات و سیب زمینی ، شغل مردمش زراعت و گله داری و جاجیم بافی و قالی بافی است .
زنوغانلغتنامه دهخدازنوغان . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیهوک است که در بخش طبس شهرستان فردوس واقع است و 281 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
منوغانلغتنامه دهخدامنوغان . [ م َ ] (اِخ ) شهری است به کرمان . (منتهی الارب ). منوقان . نام قریه ای به کرمان . منوجان . (یادداشت مرحوم دهخدا). منوکان . رجوع به منوغان و منوکان شود.