نوچهلغتنامه دهخدانوچه . [ ن َ / نُو چ َ / چ ِ ] (ص ، اِ) جوان نوخاسته . (غیاث اللغات ) (از چراغ هدایت ) (آنندراج ). نوجوان . (فرهنگ فارسی معین ). جوان . (ناظم الاطباء). غلام . (از منتهی الارب ). || خردسال . (ناظم الاطباء). رج
نوچهفرهنگ فارسی عمید۱. جوان؛ نوجوان.۲. (اسم) [مجاز] پهلوان کوچک یا تازهکار.۳. (اسم) (ورزش) ورزشکاری که در ورزشهای باستانی زیر دست پهلوان بزرگ ورزش میکند.
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
پرسش آری ـ نهایyes-no questionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع جملههای پرسشی که پاسخ آن آری یا نه است
نه پشت دیوار ماnot in my backyard, NIMBYواژههای مصوب فرهنگستانباوری عمومی که بر پایۀ آن مردم خواهان دفع پسماندهای تولیدشده هستند مشروط بر آنکه محل دفع در نزدیکی ملک آنها نباشد
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
نای فاقدارnotched/ notch fluteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نای سردَمشی که برای تسهیل تولید صدا، در قسمت بالایی دهانی آن، با تراشیدن یا سوزاندن، فاقی معمولاً به شکل v یا u ایجاد میکنند
نوچگیلغتنامه دهخدانوچگی . [ ن َ / نُو چ َ / چ ِ ] (حامص ) تازگی . (ناظم الاطباء). نوچه بودن . رجوع به نوچه شود.
بانوچهلغتنامه دهخدابانوچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) خانم کوچک . دوشیزه . بانوی کوچک . بانوی جوان . دختر. دختر خانم . (یادداشت مؤلف ) .