نکریشلغتنامه دهخدانکریش . [ ن ِ ] (معرب ، ص مرکب ) ابن خلکان گوید: کلمه ٔ فارسی است به معنی تازه خط، از نیک به معنی جید و ریش به معنی لحیه . (یادداشت مؤلف ).
نیکوروشلغتنامه دهخدانیکوروش . [ رَ وِ ] (ص مرکب ) آن که روش نیکو دارد. (یادداشت مؤلف ). نکورفتار. نکوکردار : تو نیکوروش باش تا بدسگال به نقص تو گفتن نیابد مجال .سعدی .
فنللغتنامه دهخدافنل . [ف ِ ن ُ ] (فرانسوی ، اِ) با ورود عامل هیدروکسیل درهیدروکربورهای معطر یا بنزنی ترکیب هایی بنام فنل تشکیل میشود. فنل معمولی یا اسیدفنیک دارای یک عامل اُهاش است و از تقطیر چوب خشک یا قطران ذغال سنگ به دست می آید. در صنعت ملح قلیائی سولفات را با سود یا پتاس ترکیب می کنند و