نیتروژنفرهنگ فارسی عمیدعنصر گازی بیرنگ و بیبو که تقریباً چهارپنجم هوا را تشکیل میدهد و در تهیۀ مواد منفجره و کودهای شیمیایی به کار میرود.
نیطرونلغتنامه دهخدانیطرون . [ ن َ طَ ] (معرب ، اِ) بوره ٔ ارمنی . (منتهی الارب ). به یونانی بورق است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نطرون . (ناظم الاطباء). رجوع به نطرون شود.
نطرونلغتنامه دهخدانطرون . [ ن َ ] (معرب ، اِ) بوره ٔ ارمنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بورق . (المنجد). قسمی از بورق ارمنی است و در صنعت صابون سازی به کار است . (از متن اللغة). بورق ارمنی . (منتهی الارب ) (از نزهةالقلوب ) (از اقرب الموارد). بورق احمر. (تحفه ٔ حکیم
تثبیت نیتروژنnitrogen fixation, dinitrogen fixationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل نیتروژن جوّ به یک ترکیب مفید ازطریق فرایندهای شیمیایی یا قوس الکتریکی
تراز نیتروژنnitrogen balance, balance of nitrogenواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان مقدار نیتروژن مصرفی و نیتروژن دفعشده
چرخۀ نیتروژنnitrogen cycleواژههای مصوب فرهنگستانچرخۀ فرایندهایی در طبیعت که در آنها نیتروژن و ترکیبات آن به یکدیگر تبدیل میشوند
تاریخگذاری نیتروژنیnitrogen datingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری نسبی بقایای استخوانی بر مبنای محاسبۀ میزان کاسته شدن نیتروژن موجود در بافتهای استخوانی
تثبیت نیتروژنnitrogen fixation, dinitrogen fixationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل نیتروژن جوّ به یک ترکیب مفید ازطریق فرایندهای شیمیایی یا قوس الکتریکی
تراز نیتروژنnitrogen balance, balance of nitrogenواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان مقدار نیتروژن مصرفی و نیتروژن دفعشده
چرخۀ نیتروژنnitrogen cycleواژههای مصوب فرهنگستانچرخۀ فرایندهایی در طبیعت که در آنها نیتروژن و ترکیبات آن به یکدیگر تبدیل میشوند
nitrogenizedدیکشنری انگلیسی به فارسینیتروژن، با نیتروژن ترکیب کردن، تبدیل به ازت کردن، دارای نیتروژن کردن
nitrogenizingدیکشنری انگلیسی به فارسینیتروژن زدایی، با نیتروژن ترکیب کردن، تبدیل به ازت کردن، دارای نیتروژن کردن
nitrogenizeدیکشنری انگلیسی به فارسینیتروژن زدگی، با نیتروژن ترکیب کردن، تبدیل به ازت کردن، دارای نیتروژن کردن
تاریخگذاری فلوئورـ اورانیم ـ نیتروژنF.U.N datingواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی عام برای توصیف روشهای تاریخگذاری فلوئوری و اورانیمی و نیتروژنی
تثبیت نیتروژنnitrogen fixation, dinitrogen fixationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل نیتروژن جوّ به یک ترکیب مفید ازطریق فرایندهای شیمیایی یا قوس الکتریکی
تراز مثبت نیتروژنpositive nitrogen balanceواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن مقدار نیتروژن مصرفی بیشتر از نیتروژن دفعشده است
تراز منفی نیتروژنnegative nitrogen balanceواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن مقدار نیتروژن مصرفی کمتر از نیتروژن دفعشده است
تراز نیتروژنnitrogen balance, balance of nitrogenواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان مقدار نیتروژن مصرفی و نیتروژن دفعشده