ذات انیارلغتنامه دهخداذات انیار. [ ت ُ اَن ْ ] (ع ص مرکب ) ناقة ذات انیار، ناقة ذات نیرین . رجوع به ذات نیرین شود.
ازهرینلغتنامه دهخداازهرین . [ اَ هََ رَ ] (اِخ ) (بصیغه ٔ تثنیه ) اَزْهَران . نیرین . ماه و خور. ماه و هور.
اتصالاتفرهنگ فارسی معین( ~.) [ ع . ] (اِ.) جِ اتصال . 1 - پیوستن ها، پیوستگی ها. 2 - مقارنه یا اقتران و مقابله یا استقبال نیرین یا کوکبی با شمس . 3 - کاینات جو.
قرص گرم و سردلغتنامه دهخداقرص گرم و سرد. [ ق ُ ص ِ گ َم ُ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از نیرین است که آفتاب و ماه باشد. (برهان ) (مجموعه ٔ مترادفات ).
دوبوذلغتنامه دهخدادوبوذ. [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) «دیابوذ» پارچه ای است که در نیرین بافته می شود و آن بنظر می رسد جمع «دیبوذ» بر وزن فیعول باشد. ابوعبید گفته است : اصل آن در فارسی دوبوذ است . (از المعرب جوالیقی ص 139). دوبود. دوپود.