نیلیلغتنامه دهخدانیلی . (ص نسبی ) منسوب به نیلی است . رجوع به نیل شود. || کبود. به رنگ نیل . نیلگون . نیل رنگ . آبی متمایل به کبودی و تیرگی : بر سپهر لاجوردی صورت سعدالسعودچون یکی چاه عقیقین در یکی نیلی ذقن . منوچهری .هرلحظه بر موا
زنگزدگی نوکناخنیnailhead rustingواژههای مصوب فرهنگستانزنگزدگی چدن و فولاد که پس از پوششدهی از سطح به بیرون نفوذ میکند و باعث لکهدار شدن قطعه میشود
تعمیر سوراخ مَنجیدnail hole repairواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تعمیر سوراخهای تایر، در مواردی که قطر سوراخ ایجادشده در تایر باری تا 9/5 میلیمتر و در تایر سواری تا 6 میلیمتر باشد و سوراخ تا شانه دستکم 2/5 سانتیمتر فاصله داشته باشد
زخمهای ناخنیfinger nail pizzicatoواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اجرای زخمهای که در آن از ناخن استفاده میشود
پنلپلغتنامه دهخداپنلپ . [ پ ِ ن ِ ل ُ ] (اِخ ) زن اولیس و مادر تلماک . وی در مدت غیبت شوی خود اولیس خواستاران بسیار را به بهانه ٔ نسیجی که در دست داشت و به اتمام آن مایل بود دفع میداد و میگفت چون این کار بپایان رسد یکی از این خواستگاران را خواهد گزید لیکن هر شب بافته ٔ روز خود میشکافت . پنلپ
پنلپلغتنامه دهخداپنلپ . [ پ ِ ن ِ ل ُ ] (اِخ ) منظومه ای است غنائی تألیف رنه فوشوابا، موسیقی ژِفوره (1913م .).
نیلینلغتنامه دهخدانیلین . (ص نسبی ) نیلی . نیلگون . نیل فام . کبودرنگ . به رنگ نیل : بر سر دریای نیلین تیغ کافر روسیان بر جزیره ٔ رویناس و لنبران انگیخته .خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 406).
خالد نیلیلغتنامه دهخداخالد نیلی . [ ل ِ دِ ] (اِخ ) بنابر حدیث عبداﷲ از عبداﷲبن سعید از یونس بن بکیر، وی از ابومعشر و ابوهاشم نقل میکند که : عمر بیع مصاحف را خوش نمیداشت و نیز می گفت : اگر مشتری برای قرآن نیافتید قرآن ننویسید. (از مصاحف سجستانی چ 1 ص <span class="
چادر نیلیلغتنامه دهخداچادر نیلی . [ دَ / دُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چادر نیلگون . چادر کحلی . || کنایه است از آسمان .
نیلینلغتنامه دهخدانیلین . (ص نسبی ) نیلی . نیلگون . نیل فام . کبودرنگ . به رنگ نیل : بر سر دریای نیلین تیغ کافر روسیان بر جزیره ٔ رویناس و لنبران انگیخته .خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 406).
خالد نیلیلغتنامه دهخداخالد نیلی . [ ل ِ دِ ] (اِخ ) بنابر حدیث عبداﷲ از عبداﷲبن سعید از یونس بن بکیر، وی از ابومعشر و ابوهاشم نقل میکند که : عمر بیع مصاحف را خوش نمیداشت و نیز می گفت : اگر مشتری برای قرآن نیافتید قرآن ننویسید. (از مصاحف سجستانی چ 1 ص <span class="
چادر نیلیلغتنامه دهخداچادر نیلی . [ دَ / دُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چادر نیلگون . چادر کحلی . || کنایه است از آسمان .
سعدالنیلیلغتنامه دهخداسعدالنیلی . [س َ دِن ْ نی ] (اِخ ) سعدبن احمدبن مکی النیلی از شعرای بسیار ادیب بوده . بیشتر اشعار وی در مدح اهل بیت است که در دوستی آنها غلو کرده است . در آخر عمر ببغداد رفت و در آنجا درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 1 ص
نقاب نیلیلغتنامه دهخدانقاب نیلی . [ ن ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شب است . (برهان قاطع) (آنندراج ).