لغتنامه دهخدا
تابیدن . [ دَ ] (مص ) تاب و طاقت آوردن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). طاقت آوردن . (شرفنامه ٔ منیری ). تحمل کردن . متحمل شدن تاب و تحمل داشتن . از عهده برآمدن : گرامی گوی بود با زور شیرنتابید با او سوار دلیرگرفت از گرامی نبرده گریغک