هاژیدنلغتنامه دهخداهاژیدن . [ دَ ] (مص ) هازیدن . گریستن و گریه کردن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). || نگریستن و نگاه کردن . (برهان ) (آنندراج ). || حیران بودن . (آنندراج ) (انجمن آرا). به معنی گریستن ، یعنی گریه کردن ، تصحیف خوانی نگریستن است . رجوع به هازیدن شود. (یادداشت م
مرحلۀ خوشهدهیheading stage, heading timeواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از نمو غلات که در آن خوشه شروع به بیرون آمدن از غلاف خود میکند
تصحیح سوگیریheading correctionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تصحیح ارتفاعی (leveling correction) دادههای مشاهدهای برای جبران تغییرات اندازهگیریشدة حاصل از جهت پرواز هواگرد نسبت به میدان مغناطیسی زمین
دوکششیdouble heading, double engineواژههای مصوب فرهنگستانقطاری که نیروی کشش آن را دو لوکوموتیو همجهت که در ابتدای آن قرار دارند، تأمین میکنند
حریق پیشروندهheading fire/ head fireواژههای مصوب فرهنگستانحریقی که با باد یا در فراشیب گسترش مییابد