هزارتابهلغتنامه دهخداهزارتابه . [ هََ / هَِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) (از: هزار + تاب + َه ، پساوند اتصاف و نسبت یا پساوند فاعلی ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نامی از نامهای آفتاب . (انجمن آرا) (برهان ) : تا
هزارتابهفرهنگ فارسی عمیدآفتاب؛ خورشید: ◻︎ تا میتابد هزارتابه / از گنبد این بلندطارم (سیفالدین اسفرنگی: لغتنامه: هزارتابه).