بذلهگو، شوخ، لطیفهپرداز، مازح، هزال
بیغیرت، مزاح، مسخره، هرزه، هزال
بذلهگو، شوخ، شوخطبع، لوده، ، مازح، هزال
شوخ، لطیفهپرداز، لطیفهگو، مزاح، مقلد، هزال ≠ جدی
ذوبلة. [ ذَ ب َ ل َ ] (ع مص ) بیمار شدن . هزال . نزاری .