ترجمه مقاله

همراه

hamrāh

۱. [مجاز] رفیق: ◻︎ همراه اگر شتاب کند همره تو نیست / دل در کسی مبند که دل‌بستۀ تو نیست (سعدی: ۱۰۶).
۲. [مجاز] موافق.
۳. هم‌قدم.
۴. دو تن که با هم راه بروند.
۵. آنچه قابل حمل و جابه‌جایی است.

۱. دوست، رفیق، موتلف، متحد، متفق، ملازم، ندیم، ندیمه، همقدم، همگام، یار
۲. پابهپا

ترجمه مقاله