هندللغتنامه دهخداهندل . [ هََ دَ ] (اِ) نامی است که در آستارا به درخت تمشک دهند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به تمشک شود.
هندللغتنامه دهخداهندل . [ هََ دِ ] (اِخ ) گئورگ فریدریش . متولد 1685 و متوفی به سال 1759 م . موسیقی دان معروف آلمانی است . وی با اینکه پدرش اصرار داشت پزشک شود، به موسیقی علاقه نشان داد و مدتی در کلیسا نوازنده ٔ ارگ بود. در س
هندللغتنامه دهخداهندل . [ هَِ دِ ] (انگلیسی ، اِ) میله ای است آهنی که در طول آن دو زاویه ٔ قائمه تشکیل شده و در سر بازوی بلند آن گیره ای تعبیه شده که به محور پروانه ٔ اتومبیل بند میشود و با گرداندن هندل پروانه به گردش درمی آید. این وسیله در اتومبیل های جدید به کار نمیرود. اصل کلمه در انگلیسی
هندلفرهنگ فارسی معین(هِ دِ) [ انگ . ] (اِ.) ابزاری فلزی که به وسیلة چرخاندن آن اتومبیل هایی راکه استارت الکتریکی ندارد روشن می کنند.
حندللغتنامه دهخداحندل . [ ح َ دَ ] (ع اِ) قصیر و کوتاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
عندللغتنامه دهخداعندل . [ ع َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به حضرموت . (منتهی الارب ). شهر بزرگی است در حضرموت ، و در شعر امری ءالقیس آمده است . رجوع به معجم البلدان شود.
عندللغتنامه دهخداعندل . [ ع َ دَ ] (ع ص ) شتر کلان سر، و مذکر و مؤنث در آن یکسان است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شتری که سر بزرگ داشته باشد. (از اقرب الموارد). || بلندبالا. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). طویل . (اقرب الموارد). ج ، عَنادل . (ناظم الاطباء). |
هندلانلغتنامه دهخداهندلان . [ هَِ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ترک شهرستان میانه . دارای 373 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
هندل آبادلغتنامه دهخداهندل آباد. [ هََ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. دارای 536 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آن قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
هندل آبادلغتنامه دهخداهندل آباد. [ هََ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. دارای 536 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آن قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
هندلانلغتنامه دهخداهندلان . [ هَِ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ترک شهرستان میانه . دارای 373 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کاریزک کهندللغتنامه دهخداکاریزک کهندل . [ زَ ک ُ هََ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد، 18هزارگزی جنوب خاور صالح آباد، دامنه و معتدل و سکنه ٔ آن 80 تن است . قنات دارد. محصول آن غلات و ذرت و پنبه و تریاک و