هنریافتهلغتنامه دهخداهنریافته . [ هَُ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) باهنر. دارای هنر : بماناد تا روز ماند جوان هنریافته جان نوشین روان .فردوسی .
یافتهلغتنامه دهخدایافته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پیداشده . حاصل شده و میسرشده . (ناظم الاطباء). به دست آمده : فریفته تر از آن کس نبود که یافته به نایافته دهد. (قابوس نامه ).- رغبت یافته ٔ کبار ؛ کسی که مردمان