هواشاتلغتنامه دهخداهواشات . [ هَُ ] (ع اِ) گروههای مردم . || شتران با هم آمیخته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اموال حرام . (منتهی الارب ).آنچه از مال حرام و حلال گرد آید. (اقرب الموارد).
حواساتلغتنامه دهخداحواسات . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حواسة. || شتران گرد آمده . || شتران بسیارخوار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حواسة شود.
هواایستaerostatواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ پرندۀ سبکتر از هوا که در ارتفاعی مشخص در جوّ، با جابهجایی هوای برابر با جِرم خود شناور میماند
هواشیدphotometeorواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای هالهای به شکل حلقه یا کمان یا ستون یا لکۀ روشن حاصل از شکست یا بازتاب نور بهوسیلۀ بلورهای یخ معلق در جوّ