لغتنامه دهخدا
هوع . [ هََ ] (ع مص ) قی کردن . (المصادر زوزنی ). قی کردن بی تکلف . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). هیعوعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سبک گردیدن و اندوهناک گشتن . || بر یکدیگر برجستن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آهنگ کردن قوم . (آنندراج ) (