هیدرفرهنگ فارسی عمیدجانوری از نوع پلیپ، ساکن آبهای شیرین با بدنی استوانهایشکل و باریک و دارای چندین شاخک در یک طرف خود.
سردرِ بارگُنجcontainer door header, header bar, container headerواژههای مصوب فرهنگستانقاب بالایی چارچوب درِ بارگُنج
چندراهۀ لولهای دودexhaust headerواژههای مصوب فرهنگستانچندراهۀ دودی که لولههای خروجی از دریچههای دود سیلندرها یکبهیک به آن وصل میشوند و لولۀ اگزوز به آن متصل است
سرایند بستکpacket headerواژههای مصوب فرهنگستاندر شبکههای دادهای، مانند اینترنت، بخش آغازین یک بستک که جریانهای دادهای دارای مبدأها و مقصدهای مختلف را تشخیص میدهد و مسیردهی را ممکن میکند
هیدرژنلغتنامه دهخداهیدرژن . [ رُ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح شیمی ) هیدروژن . ئیدروژن . عنصری است گازی شکل که به حالت آزاد در طبیعت بسیار کمیاب است ولی به حالت ترکیب بسیارفراوان مثلاً 15 وزن آب هیدرژن است . در بافت های گیاهی و جانوری و نفت ها و گازهای متصاعد از
هیدروالکتریکلغتنامه دهخداهیدروالکتریک . [ رُ اِ ل ِ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) تولید برق بوسیله ٔ نیروی آب . برای این منظور معمولاً توربین هایی میسازند که بوسیله ٔ فشار آب میچرخد وتولید الکتریسته مینماید. (از فرهنگ فارسی معین ).
گوارشیلغتنامه دهخداگوارشی . [ گ ُ رِ ] (ص نسبی ) منسوب به گوارش .- جانوران گوارشی ؛ ساختمان بدن آنهامانند هیدر است ولی غدد تناسلی ندارند. در انتهای بدن آنها دهانشان قرار دارد که دور آن شاخکها قرار دارد. شاخکها ساده یا منشعبند و یا انتهای آنها مانند چماقی گرد است که
هیدرژنلغتنامه دهخداهیدرژن . [ رُ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح شیمی ) هیدروژن . ئیدروژن . عنصری است گازی شکل که به حالت آزاد در طبیعت بسیار کمیاب است ولی به حالت ترکیب بسیارفراوان مثلاً 15 وزن آب هیدرژن است . در بافت های گیاهی و جانوری و نفت ها و گازهای متصاعد از
هیدروالکتریکلغتنامه دهخداهیدروالکتریک . [ رُ اِ ل ِ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) تولید برق بوسیله ٔ نیروی آب . برای این منظور معمولاً توربین هایی میسازند که بوسیله ٔ فشار آب میچرخد وتولید الکتریسته مینماید. (از فرهنگ فارسی معین ).
شاهیدرلغتنامه دهخداشاهیدر. [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج . دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، لبنیات و توتون است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).