هیپوفیزلغتنامه دهخداهیپوفیز. [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) (غده ٔ...) غده ای است فرد به اندازه ٔ یک فندق که در خط وسط در داخل زین ترکی استخوان خفاشی کاملاً پنهان است . وزن متوسط این غده در مرد 0/5 الی 0/6 گرم و در زن قدری سنگین تر است
هیپوفیزفرهنگ فارسی عمیدغدۀ درونریز کوچکی در قاعدۀ مغز که هورمونهای گوناگونی را برای تنظیم و کنترل سایر غدد درونریز بدن چون تیروئید، فوق کلیه، و غدد تناسلی ترشح میکند.
هیپوفیزفرهنگ فارسی معین(پُ) [ فر. ] (اِ.) غده ای است فرد به اندازة یک فندق که در خط وسط در داخل زین ترکی استخوان خفاشی کاملاً پنهان است ، وزن متوسط این غده در مرد 5/0 الی 6/0 گرم و در زن قدری سنگین تر است یعنی مابین 6/0 تا 7/0 گرم است . این غده با ترشح هورمون های گوناگون فعالیت سایر غدد درون ریز را تنظیم می کند.
غده ٔ هیپوفیزلغتنامه دهخداغده ٔ هیپوفیز. [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غده ٔ نخامی . غده ٔ زیرمغزی . رجوع به غده ٔ زیرمغزی شود.
تودغدۀ هیپوفیزpituitary adenomaواژههای مصوب فرهنگستانتودهای خوشخیم که در نتیجۀ نورویش بخش قدامی غدۀ هیپوفیز به وجود میآید
اوفشلغتنامه دهخدااوفش . [ ف ِ ](اِ صوت ) آوازی است که در خوشی یا درد کم برآرند. صوتی است نمودن درد یا التذاذ را. (یادداشت مؤلف ).
غده ٔ هیپوفیزلغتنامه دهخداغده ٔ هیپوفیز. [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غده ٔ نخامی . غده ٔ زیرمغزی . رجوع به غده ٔ زیرمغزی شود.
تودغدۀ هیپوفیزpituitary adenomaواژههای مصوب فرهنگستانتودهای خوشخیم که در نتیجۀ نورویش بخش قدامی غدۀ هیپوفیز به وجود میآید
غده ٔ هیپوفیزلغتنامه دهخداغده ٔ هیپوفیز. [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غده ٔ نخامی . غده ٔ زیرمغزی . رجوع به غده ٔ زیرمغزی شود.
تودغدۀ هیپوفیزpituitary adenomaواژههای مصوب فرهنگستانتودهای خوشخیم که در نتیجۀ نورویش بخش قدامی غدۀ هیپوفیز به وجود میآید