وافورى، معتاد.
تریاکی، معتاد، وافوری
(ص نسب .) (عا.) وافوری ، تریاکی .
۱. افیونی، معتاد، وافوری ≠ سالم، غیرمعتاد ۲. بهرنگ تریاک، تریاکگون
۱. شدنی، ممکن، میسر ۲. تریاکی، وافوری ۳. مصنوعی ≠ نظری