وتولغتنامه دهخداوتو. [ وِ ت ُ ] (لاتینی ، اِ) حق وتو حق خاصی است برای اعضاء دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد که به موجب آن می توانند مانع تصویب تصمیمات آن شورا گردند. (از فرهنگ مصطلحات حقوقی ).
وتوفرهنگ فارسی عمیدحقی که مقامی را مجاز میسازد تا قانون یا تصمیمی را که اکثریت یک گروه یا نهاد پذیرفتهاند رد کند.
وتوفرهنگ فارسی معین(وِ تُ) [ فر. ] (اِ.) مخالف ، امتناع . ؛حق ~ حقی که به دولتی داده شود مبنی بر رد پیشنهاد دول هم پیمان .
پوتولغتنامه دهخداپوتو. [ ت ُ ] (اِخ ) نام کرسی کانتن سِن از ناحیت سَن دُنی . در ساحل سِن (فرانسه ) در هشت هزارگزی مغرب پاریس دارای 38233 تن سکنه . لنگرگاه و اسکله ٔ مخصوص به زغال و زغال سنگ و شراب و کارخانه های صنایع مکانیک ، عطرسازی ، دریاچه ها و قصور عالیه
چوتولغتنامه دهخداچوتو. (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل . دارای 170 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصولش غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گوئیتولغتنامه دهخداگوئیتو. [ گ ُ ت ُ ] (اِخ ) شهری است از ایتالیا که در لمباردی در کنار رودخانه ٔ مین چیو واقع شده و 9700 تن سکنه دارد.
وتوحةلغتنامه دهخداوتوحة. [ وُ ح َ ] (ع مص ) وتاحة. (ناظم الاطباء). کم گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد). رجوع به وتاحة شود.
وتونلغتنامه دهخداوتون . [ وُ ] (ع مص ) پیوسته روان ماندن آب و منقطع نشدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دایم شدن آب و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ).
وتلغتنامه دهخداوت . [ وِ ت ُ ] (لاتینی ، اِ) من مخالفم . وتو. در فارسی وتو کردن مستعمل است . رجوع به وتو شود.
وتوحةلغتنامه دهخداوتوحة. [ وُ ح َ ] (ع مص ) وتاحة. (ناظم الاطباء). کم گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد). رجوع به وتاحة شود.
وتونلغتنامه دهخداوتون . [ وُ ] (ع مص ) پیوسته روان ماندن آب و منقطع نشدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دایم شدن آب و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ).
دوتولغتنامه دهخدادوتو. [ دُ ] (اِخ ) دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان . واقع در 57 هزارگزی جاده ٔ نجف آباد دارای 232 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن فرعی و مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="
دوتولغتنامه دهخدادوتو. [ دُ ] (ص مرکب ) دوته . مضاعف . (ناظم الاطباء). دوتا. دوتاه . ضعف . (یادداشت مؤلف ). || دوبالا و خمیده و منحنی و دوتا. (از آنندراج ). دوتاه . دوته . خم . خم شده : و در میان کتفهای او بالشی دوتو اندر نهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).- <span class=
پوتولغتنامه دهخداپوتو. [ ت ُ ] (اِخ ) نام کرسی کانتن سِن از ناحیت سَن دُنی . در ساحل سِن (فرانسه ) در هشت هزارگزی مغرب پاریس دارای 38233 تن سکنه . لنگرگاه و اسکله ٔ مخصوص به زغال و زغال سنگ و شراب و کارخانه های صنایع مکانیک ، عطرسازی ، دریاچه ها و قصور عالیه
پیکوتولغتنامه دهخداپیکوتو. [ پ ِ ک ُ ت ُ ] (اِخ ) فلوریانو. سیاستمدار و فرمانده قوای برزیل ، یکی از مسببین انقلاب جمهوری 1889 (1842- 1895 م .).
چوتولغتنامه دهخداچوتو. (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل . دارای 170 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصولش غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).