وخشوربندلغتنامه دهخداوخشوربند. [ وَ ب َ ] (اِ مرکب ) وخشورپند. وخشورنهاد شریعت . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به وخشورپند و وخشورنهاد شود.
وخشورپندلغتنامه دهخداوخشورپند. [ وَ پ َ ] (اِ مرکب ) شریعت یعنی شرعی که پیغمبران قرار دهند و با بای ابجد [ وَخشوربند ] هم درست است . (برهان ). به معنی شریعت باشد که پیغمبران قرار داده باشند و آن را وخشوربند نیز گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به وخشور و وخشوربند شود.
وخشورنهادلغتنامه دهخداوخشورنهاد. [ وَ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) وخشورپند. (برهان ) . وخشوربند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). شریعت که پیغمبران قرار داده باشند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به وَخشوربند و وخشورپند شود.
شریعتلغتنامه دهخداشریعت . [ ش َ ع َ ] (ع اِ) جای به آب درآمدن و کناره ٔ آبی که خلایق از آنجا آب خورند. (غیاث اللغات ). || جوی بزرگ . (غیاث اللغات ). رجوع به شریعة شود. || قانونی که پیغمبران از جانب خداوند عالم بر مردمان آورده اند و وخشوربند و وخشورپند و وخشورنهاد نیز گویند. (ناظم الاطباء). راه