وساطتلغتنامه دهخداوساطت . [ وَ طَ ] (ع اِ) واسطه و وسیله . || (اِمص ) میانجیگری و شفاعت . (ناظم الاطباء). || (مص ) در میان شدن و واسطه و وسیله شدن . (غیاث اللغات از منتخب و کشف و صراح ). || میانجی گری کردن . پادرمیانی یا پامیانی کردن . میانجی شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا) :</spa