ترجمه مقاله

وضع

vaz'

۱. کیفیت؛ حالت؛ چگونگی و حالت هرچیز.
۲. [عامیانه، مجاز] وضعیت مالی؛ توان مالی: فعلاً وضعمان خوب نیست.
۳. [عامیانه، مجاز] حالت بدن: وضع مزاجی.
۴. ایجاد کردن؛ پدید آوردن: وضع قوانین جدید.

۱. اسلوب، راه، روش، شیوه، طرز، طریقه، نهج
۲. حالت، حال، شکل، موقعیت
۳. هیئت
۴. گذاشتن، نهادن
۵. جنبه، چگونگی، کیفیت، وجه
۶. ایجاد، تاسیس، تشکیل، خلقت، قرار، نهاد

نهش، برنهادن، نهشت

ترجمه مقاله