ولیمهلغتنامه دهخداولیمه . [ وَ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) ضیافت عروسی . ضیافت شادی و کتخدایی . (آنندراج ) (غیاث ). طعام عروسی . (مهذب الاسماء). مهمانی عروسی . (منتهی الارب ). طعام عروسی ، یا هر طعامی که برای گروهی دعوت یاغیر دعوت تهیه و ساخته میشود، و گویند هر طع
ولیمهفرهنگ فارسی عمیدمهمانیای که به مناسبت عروسی، بازگشت از سفر زیارتی، تولد فرزند، یا خرید خانه و مانند آن میدهند.
ولمةلغتنامه دهخداولمة. [ وَ م َ ] (ع اِمص ) تمامی چیزی و اجتماع و فراهم آمدن چیزی . (منتهی الارب ). تمام الشی ٔ و اجتماعه . (اقرب الموارد).
ویلمةلغتنامه دهخداویلمة. [ وَ ل ِم ْ / ل ُم ْ م َ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد زیرک تیزفهم . (منتهی الارب ). و یقال للمستجاد ویلمة؛ ای ویل لامه کقولهم : لا اب لک فرکبوه و جعلوه کالشی ٔ الواحد ثم الحقوه الهاء مبالغة کداهیة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).به کسر لام و