ومدةلغتنامه دهخداومدة. [ وَ م َ دَ ] (ع اِ) ومد. گرمای سخت یا گرمای سخت مع ایستادگی باد یا تری و خنکی که در شدت گرما از طرف دریا آید، یا سختی گرمای شب . (اقرب الموارد). رجوع به وَمَد شود.
ومدةلغتنامه دهخداومدة. [ وَ م ِ دَ ] (ع ص ) (لیلة...) شب سخت گرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وَمَد شود.
ژومیدهلغتنامه دهخداژومیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کشت وزراعت آب زده . (برهان ). مزرعه و کشت زار آب داده شده .
حمادالغتنامه دهخداحمادا. [ ح ُ ] (ع اِ) نهایت و غایت کوشش . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد): حماداک ان تفعل کذا. (از منتهی الارب ). اَی مبلغ جهدک و قیل غایتک و عن ابن الاعرابی ؛ ای قصاراک ان تنجومنه رأساً برأس . (اقرب الموارد).
ومدلغتنامه دهخداومد. [ وَ م ِ ] (ع ص ) (لیلة...) شب سخت گرم . (منتهی الارب ). ومدة مثل آن است . (منتهی الارب ). || خشمگین . (اقرب الموارد).
ومدلغتنامه دهخداومد. [ وَ م َ ] (ع اِ) گرمای سخت یا گرمای سخت مع ایستادگی باد یا تری و خنکی که در شدت گرما از طرف دریا آید، یا سختی گرمای شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ومدة. (منتهی الارب ). سختی گرمای شب . (اقرب الموارد). || خشم . || (مص )به خشم شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خشم گرفتن .