وَگْذِشْتَگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی رها شده به حال خود ، بی توجهی و کم توجهی ، جا گذاشتن و فراموش کردن ، فراموشکاری ، اعراض کرده شده
واداشتforcingواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة مجموعهها، روشی که با استفاده از آن حکمهایی دربارة سازگاری (consistency) و استقلال (independence) اثبات میشود متـ . تحمیل
واداشت بیهوشیinduction of anesthesiaواژههای مصوب فرهنگستان1. نخستیـن مرحلة بیهـوشی عمـومی که بـا استـفاده از داروهــای هـوشبـر ایجـاد میشــود 2. بهکارگیری دارو یا ترکیبی از داروهای هوشبر برای آغازش بیهوشی
baddestدیکشنری انگلیسی به فارسیبدترین، بد، خراب، مضر، زشت، نامساعد، فاسد، شوم، بد اخلاق، شریر، بدکار، لاوصول، بی اعتبار، نا صحیح، زیان اور، بد خو، سرهم بند، مهمل