پاداشنلغتنامه دهخداپاداشن . [ ش َ ] (اِ) پاداش . پاداشت : دهد ولی ّ ترا کردگار پاداشن دهد عدوی ترا روزگار بادافراه . فرخی .شتابکارتر از باد وقت پاداشن درنگ پیشه تر از کوه وقت بادافراه . فرخی .خلق را
پاداشنفرهنگ فارسی عمید۱. مزد: ◻︎ شتاب گیرد و گرمی به وقت پاداشن / صبور گردد و آهسته وقت بادافراه (فرخی: ۳۵۶).۲. سزای عمل؛ سزا؛ جزا.
ادیسنلغتنامه دهخداادیسن . [ اَ س ُ ] (اِخ ) جوزف (1672 - 1719 م .). نویسنده ٔ انگلیسی ، متولد به قرب ِ آمِسْبِری (ویلت شایر ). مقالات جالب او در بابیّار ، تاتلر و سپِکْتاتُر منتشر گردید و تراژدی کاتُن (<span class="hl" dir="lt
ادیسنلغتنامه دهخداادیسن . [ اَ س ُ ] (اِخ ) توماس (1793 - 1860م .). طبیب انگلیسی ، متولد در لانگ بِنْتُن . وی کاشف بعضی امراض کلیه است .
ادیسنلغتنامه دهخداادیسن . [ اَ س ُ ](اِخ ) ناحیه ٔ غربیه ٔ فرمونت و حد غربی آن دریاچه ٔ چمبلن است و نهر اوتر آنرا مشروب کند. مساحت وی 750 میل مربع و عدد سکنه ٔ آن 23484 تن ، و اراضی آن حاصلخیز و دارای ذرت و سیب زمینی و شکر و ر
ادیسنلغتنامه دهخداادیسن .[ اِ س ُ ] (اِخ ) توماس اَلوا (1847 - 1931 م .). عالم طبیعی آمریکایی ، متولد به میلان (اُهایو). وی مخترع آلات متعدد الکتریکی و نخستین کسی است که فونوگراف را که قبلاً ش . کرو کشف کرده بود، بساخت . و همچ
پادیشنگلغتنامه دهخداپادیشنگ . [ ](اِخ ) نهری است به بتلیس در ایالت موش به قضای ملازگرد و با رود زرد متحد میشود و به رود مراد میریزد.
باداشلغتنامه دهخداباداش . (اِ) سزا. مکافات و جزای نیکی را گویند و ببای فارسی هم آمده است . (برهان ). مکافات و جزای نیکی را گویند و ببای فارسی هم آمده است و آنرا پاداشن بزیادتی نون در آخر نیز گفته اند، فرخی گفته :شتاب گیرد و گرمی بوقت پاداشن صبور گردد وآهسته وقت بادافراه .ازین بیت م
یزشلغتنامه دهخدایزش . [ ی َ زِ ] (اِمص ) عبادت . پرستش . (یادداشت مؤلف ). صورت جدید یزشن مانند پاداش و پاداشن ، کنش وکنشن ، که نون آخر حذف میشود. و رجوع یه یزشن شود.
مزدفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجر، اجرت، بهره، پاداش، پاداشن، ثواب ۲. حقالعمل، حقالقدم، دسترنج، کرایه ۳. کارمزد، کمیسیون ۴. جزا، عوض، مکافات ۵. نصیب
باداشنلغتنامه دهخداباداشن . [ ش َ ] (اِ) جزای نیکیست ضد بادافراه که جزای بدیست . ناصرخسرو گوید : آن کن از طاعت و نیکی که نداری شرم چون به بینیش در آن معدن باداشن .و جمال الدین عبدالرزاق نیز فرماید : وگر به لذت مشغول احتلامست آن <br