ترجمه مقاله

پارتی

pārti

۱. مربوط به پارت: هنر پارتی.
۲. از قوم پارت؛ از مردم پارت: سرباز پارتی.
۳. (اسم) زبان پهلوی اشکانی.

۱. جمعیت، حزب، دسته، فرقه، گروه
۲. جشن، شبنشینی
۳. پشتیبان، حامی، طرفدار، طرفگیر، هواخواه، هوادار
۴. بخش، قسمت
۵. قومپارت ≠

ترجمه مقاله