ترجمه مقاله

پالیزبان

pālizbān

۱. نگهبان پالیز.
۲. بوستان‌بان؛ باغبان.
۳. (اسم) (موسیقی) از الحان قدیم ایرانی: ◻︎ رونق پالیز رفت اکنون که بلبل نیم‌شب / بر سر پالیزبان کمتر زند «پالیزبان» (ضمیری: شاعران بی‌دیوان: ۳۰۸).

۱. باغبان، جالیزبان، دشتبان، دهقان، صیفیکار، لتهکار، ناطور
۲. مغنی

ترجمه مقاله