پاپیچلغتنامه دهخداپاپیچ . (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پاتابه . بادیج . پالیک . || (نف مرکب ) پای پیچنده . به پای پیچنده . - عمل کسی پاپیچ او شدن ؛ نتیجه ٔ گناهی عاید او گردیدن .
پاپیچگویش بختیاریپاپیچ (نوارى پشمى به پهناى حدود 7 تا 10 سانتىمتر و بهطول 5/1 متر که در زمستان آن را روى پوتین، شلوار یا جوراب تا زانو پیچند).
پاپیچفرهنگ فارسی عمید۱. هر چیزی که به پا بپیچند؛ آنچه به پا بپیچند.۲. نواری که به ساق پا میپیچند؛ مُچپیچ.
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند