ترجمه مقاله

پاک

pāk

۱. [مجاز] بی‌آلایش؛ بی‌غش.
۲. پاکیزه؛ طاهر.
۳. [مجاز] صاف.
۴. [مجاز] عفیف؛ پرهیزکار؛ درستکار.
۵. (قید) تمام؛ همه؛ یکسر؛ یکسره:◻︎ هرکه پرهیز و زهد و علم فروخت / خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت (سعدی: ۱۷۰).
⟨ پاک باختن: همه را باختن؛ همه‌چیز خود را از دست دادن.
⟨ پاک شدن: (مصدر لازم)
۱. پاکیزه شدن؛ از آلودگی درآمدن.
۲. سترده شدن؛ زدوده شدن؛ محو شدن.
⟨ پاک کردن: (مصدر متعدی)
۱. پاکیزه ساختن از آلودگی و پلیدی؛ پاکیزه کردن.
۲. شستن چیزی و چرک آن را گرفتن.
۳. صاف کردن؛ خالص کردن.
۴. آشغال و نخالۀ چیزی از قبیل گندم، جو، و امثال آن‌ها را جدا کردن.
۵. ستردن؛ زدودن؛ محو کردن چیزی از روی چیزی دیگر؛ پاکیدن.

۱. پاکیزه، تمیز، منزه، نزه، نظیف
۲. زکی، مبرا، مقدس، مهذب،
۳. باعفاف، پاکدامن، عفیف، معصوم، نجیب
۴. سترده، منقح
۵. بیغش، خالص، سره، صاف، صافی، محض، ناب
۶. طاهر، طهر، طیب، مطهر
۷. بیعیب، منقا، نقی
۸. بیآلایش، بیریا، صمیم، مخلص
۹. زلال، صاف، صراح
۱۰. زلال، شفاف بکلی، تماماً، سراسر، کاملاً، کلاً ≠ آلوده، پلید، رجس، ناپاک، نجس

ترجمه مقاله