پاکوتاهلغتنامه دهخداپاکوتاه . (ص مرکب ) (در حیوانات ) آنها که پای کوتاه دارند چون گوسفند و گاو و جز آنها مقابل پابلند.
سیاهک پنهان پاکوتاهdwarf buntواژههای مصوب فرهنگستانسیاهک ناشی از تیلِتیا کونتراورسا (Tilletia contraversa) در گندم و جو و سایر غلات که از نشانههای بارز آن از بین رفتن محتویات دانه و کوتولگی و افزایش تعداد پنجههای گیاه است
یاقوتةلغتنامه دهخدایاقوتة.[ ت َ ] (ع اِ) یک دانه یاقوت . (ناظم الاطباء). یکی یاقوت . (منتهی الارب ) : انه درة من درر الشرف لامن درر الصدف و یاقوتة من یواقیت الاحرار لامن یواقیت الاحجار. (ابوبکر خوارزمی از الجماهر بیرونی ص 14).
یاقوتیةلغتنامه دهخدایاقوتیة. [ تی ی َ ] (اِخ ) همراهان و سپاهیان یاقوت حاکم شیراز را یاقوتیه مینامیدند : فلما استتم العرض وجد نصف الیاقوتیة قد انحازوا عنه . (تجارب الامم ص 516).
سیاهک پنهان پاکوتاهdwarf buntواژههای مصوب فرهنگستانسیاهک ناشی از تیلِتیا کونتراورسا (Tilletia contraversa) در گندم و جو و سایر غلات که از نشانههای بارز آن از بین رفتن محتویات دانه و کوتولگی و افزایش تعداد پنجههای گیاه است
بید علفیلغتنامه دهخدابید علفی . [ دِ ع َ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بید پاکوتاه . صفصاف صغیر. (واژه نامه ٔ گیاهی ص 162).
سیاهک پنهان پاکوتاهdwarf buntواژههای مصوب فرهنگستانسیاهک ناشی از تیلِتیا کونتراورسا (Tilletia contraversa) در گندم و جو و سایر غلات که از نشانههای بارز آن از بین رفتن محتویات دانه و کوتولگی و افزایش تعداد پنجههای گیاه است