رمزگذاری همهیاهیچall-or-nothing encryption, AONواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رمزگذاری که در آن رمزگشایی بخشی از پیام بدون رمزگشایی کل آن ممکن نیست
زنیان رومیTrachyspermum copticum, Ammi copticum, Carum copticum, ajwainواژههای مصوب فرهنگستانگونهای زنیان به شکل گیاهی یکساله به ارتفاع 20 تا 50 سانتیمتر و معطر و با برگهای 2 تا 3 بار شانهای و گلهای سفید و گلآذین چتری و میوههایی به طول 2 میلیمتر
پیاوینلغتنامه دهخداپیاوین . (اِخ ) دهی از دهستان نمشیر بخش بانه ٔ شهرستان سقز واقع در 30 هزارگزی شمال باختری بانه و 46 هزارگزی شمال خاور شوسه ٔ بانه بسردشت . کوهستانی ، سردسیر، دارای 105 تن سکن
اپیونلغتنامه دهخدااپیون . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) شیره ٔ مخدِر و مُنوم که از پوست خشخاش گیرند. افیون . هپیون . ابیون . تریاک . مهاتول : چه حال است اینکه مدهوشند یکسرکه پنداری که خوردستند اپیون . ناصرخسرو.بریده میل عدو خنجر تو چون کا
سردوشیفرهنگ فارسی عمیدنوار پارچهای باریکی که روی دوش لباس نظامیان دوخته میشود برای تعیین درجۀ آنان؛ پاگون.
stripesدیکشنری انگلیسی به فارسیراه راه، پارچه راه راه، خط، خط راه راه، یراق، باریکه، مارک، درجه نظامی، پاگون، خش، خط خطی کردن، راه راه کردن، تازیانه زدن
نشان رتبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام پاگون، سردوشی، اِپُل، شمشیر، درجه، ستاره، نوار طلایی، یراق آستین
هارپاگونلغتنامه دهخداهارپاگون . [ گُن ْ ] (اِخ ) شخصیت عمده ٔ کمدی خسیس اثر مولیر . هارپاگون شخصیت قابل ستایش خسیسی است که مولیر با آفریدن وی خست را به بهترین وجهی تجسم بخشیده است . لئامت و صرفه جویی وی از چیزهای جزئی ، خشونتش برای برتری ، و ترسش از اینکه مبادا فریبش بدهند و لختش کنند خنده آور اس