فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تغییر
تن، ثابت بودن، تعادل داشتن، برقرار شدن، تثبیت شدن، قرار گرفتن، گیر کردن، گیر افتادن، فرورفتن، جا گرفتن، گرفتن، آرمیدن، تهنشین شدن
مهار بودن، لنگر انداختن، سر جای خود ماندن، ماندن
جای گرم کردن، پابرجا شدن، پادار شدن، ثابت قدم بودن، پای فشردن، ایستادن، ایستادگی کردن، طاقت آوردن، تحمل کرد