پذیرفتاریلغتنامه دهخداپذیرفتاری . [پ َ رُ ] (حامص ) پذرفتاری . ضمان . (دهار). ضمانت . ذمّه . کفالت . تعهّد. تقبّل . تکفّل . تکفیل . عهد. تعهد. کیانت . کیان . تکافل . پایندانی . (مجمل اللغه ) : چون شب درآمد عثمان سوی علی آمد و گفت باید که این مردمان را بازگردانی علی گفت بر چ
پذیرفتاریsusceptibilityواژههای مصوب فرهنگستاننسبت قطبش پدیدآمده در جسم به میدان الکتریکی وارد بر جسم
پذرفتاریلغتنامه دهخداپذرفتاری . [ پ ِ رُ ] (حامص ) ضمان . ضمانت . ذمّه . کفالت . تعهّد. پذیرفتاری . تقبّل . تکفّل . تکفیل . وعد. وَعده . عدة. مطاوعت . قبول . قُبله . عقد. زعامت .
پذرفتگاریلغتنامه دهخداپذرفتگاری . [ پ ِ رُ] (حامص مرکب ) قبول . پذرفتاری : از زبان عبدالملک بن نوح پذرفتگاریها کردند و بوفور رعایت و مزید عنایت موعود گردانیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || در بیت ذیل این کلمه آمده و چنین مینماید که بمعنی دعا و آفرین و درود یا اعتذار ومع
پذیرفتگاریلغتنامه دهخداپذیرفتگاری . [ پ َرُ ] (حامص ) قبول . تعهد. تکفّل . ضمان : عبداﷲبن حازم به خراسان شد از قبل عبداﷲبن زبیر عبدالملک بسیار نامه کرد به عبداﷲ البته قبول نکرد و گفت هفت سال خراسان بتو دهم و پذیرفتگاری کرد البته قبول نکرد و گفت ... (تاریخ طبری ترجمه ٔ بلعمی
پذیرفتاری الکتریکیelectric susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای تعیین قطبشپذیری محیط دیالکتریکی
پذیرفتاری اولیهinitial susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانحاصل تقسیم مغناطش نمونهای در یک میدان مغناطیسی کوچک بر آن میدان
پذیرفتاری پادفِرّومغناطیسیantiferromagnetic susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای پاسخ مغناطیسی مادۀ پادفِرّومغناطیسی هنگامی که در معرض میدان خارجی قرار گیرد
پذیرفتاری دیامغناطیسیdiamagnetic susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانپذیرفتاری مغناطیسی منفی که معمولاً از مرتبة 5-10- سانتیمتر مکعب بر مول است