پراتیکواژهنامه آزاد در تعریف فلسفی پراتیک، اینگونه گفته شده است:"پراتیک یعنی مداخله انسان در واقعیت در تمام حیطه های جامعه بشری و طبیعت. تمام درگیریهای انسان با واقعیت، پراتیک است. پراتیک دسته بندی های مختلف دارد". اما بنده آنرا چیدمان عملی دکترین می دانم. مثلآ:در چیدن قوطی های کبریت پشت سر هم، به طوری که با افتادن یک
راتقلغتنامه دهخداراتق . [ ت ِ ] (ع ص ) بمعنی بسته کننده . اسم فاعل از رتق که بمعنی بستن است . (غیاث ) (آنندراج ).
رایاتَکcyber attackواژههای مصوب فرهنگستانتهاجم یک رایانه به رایانۀ دیگر که در نتیجۀ آن محرمانه بودن اطلاعات و یکپارچگی آنها و دسترسی به آنها با اشکال روبهرو میشود
ورزشلغتنامه دهخداورزش . [ وَ زِ ] (اِمص ، اِ) ورزیدن . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ورزیدن شود. || اجرای مرتب تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی . (فرهنگ فارسی معین ). || کسب . (منتهی الارب ). اکتساب . (یادداشت مؤلف ). به دست کردن . به دست آوردن . حاصل کردن . تحصیل . اندوختن . گرد