پراگماتیسمفرهنگ فارسی عمیدتفکری فلسفی مبتنی بر اینکه حقیقت هر قضیه را باید از طریق تطابق آن با نتایج و فواید عملی که از آن به دست میآید تشخیص داد؛ اصالت عمل.
روماتیسملغتنامه دهخداروماتیسم . (فرانسوی ، اِ) بیماری درد مفاصل . (ناظم الاطباء). رثیه . ریاح طیاری . (یادداشت مؤلف ). مرضی که به سبب دردهای عارض در مفاصل مشخص است . عامل این مرض می تواند یک ویروس و یا استرپتوکوک در نوع رماتیسم حاد مفصلی باشد ولی امروزه معتقدند حتی عامل رماتیسم حاد مفصلی هم ویرو
براجماتزملغتنامه دهخدابراجماتزم . [ ب ِ ت ِ ] (معرب ، اِ)پراگماتیسم . (ضحی الاسلام ). رجوع به پراگماتیسم شود.
pragmatismدیکشنری انگلیسی به فارسیپراگماتیسم، مصلحت گرایی، فلسفه عملی، جنبه عملی، قطعیت، بدیهی بودن، فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی، تعصب در اثبات عقیده خود
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن این واژه، روشی برای حل کردن و ارزشیابی مسائل عقلی بود. اما به تدریج معنای پراگماتیسم تغییر کرد. اکنون، پراگما